صدور مجوز ماهانه و روزانه برای سال 95

به رسم هر ساله در اواخر خرداد ماه بخشنامه صدور مجوز روزانه و ماهانه صدر شد.

اما متاسفانه هر سال بدتر از پارسان و بامحدودیتهای بیشتر و دردسرها فراوان.

در سالهای گذشته مجوز ماهیانه تنها در دو استان مازندران و گیلان به صورت مجزا صادر میشد و در سایر استانها هر مجوز ماهیانه برای سراسر کشور اعتبار داشت که این مورد امسال به لطف مدیران خوش فکر به صورتی صادر شد که هر استان مجوز خود را صادر خواهد نمود و در واقع شما یک روز قبل از ماهی گیری در خارج از استان خود باید به مراکز صدور ان استان مراجعه کنید و احتمالا باید به بانک مراجعه کنند و پس از واریز وجه به اداره محیط زیست بروند و مجوز ماهیانه را دریافت کنند.

مجوز روزانه نیز که به صورت بسیار جالبی خلاصه شده و مهمترین بخش ان که مجوز روزانه ماهیگیری در رودخانه هراز از اب اسک به پایین بود رو حذف کردند و در باقی موارد هم مناطق رو به همین صورت محدود کردند.

به طور برای سد لتین از سد تا پل لشگرک مجوز صید قزل الا صادر میشود که چیزی شبه جوک هست چون اصلا قزل الایی در اون منطقه وجود نداره(طبق نمونه برداری با شوکر محیط زیست دز زمستان 94)

مجوز روزانه ماهیگیری سال 95 برای صید قزل الا

واقعا جای تاسف داره که محیط زیست با محدود کردن ماهیگیران قلاب به دست سعی در حفط منابع داره در حالی تورهای غیر مجاز ازادانه فروخته میشه و با محدود کردن مجوزها فقط دست افراد محلی برای دام زدن و غارت اموال عمومی باز میشه.

قطعا اینگونه رفتارها موجب شادی هر چه بیشتر افراد محلی میشه که بدون مزاحمان مجوز دار به کار خودشون وفروش گونه های نادر اقدام میکنند.(کاری که با فروش ماهی خال قرمز در حال انجام شدن هست در هراز)

در خصوص صدور مجوز هم واقعا عجیب هست در عصر ای تی ITهنوز هم برای دریافته یک برگه بیارزش باید مثلا در تهران به یکیاز دورترین مناطق شهر رفت و بعد از الافی فراوان وتنها با شرط داشتن عکس 3*4 مجوز صادر بشه در حالی به راحتی میشه این مورد رو الکترونیکی کرد برای یک مجوز 5 هزارتومانی100.000 هزار تومان هزینه مرخصی و جابه جایی در شهر الوده و شلوغ رو نداد.

محافظت از آلاسکا

میدانم اکثر شما دوستان مثل من طرفدار محیط زیست هستید. من خیلی وقت هست عضو گروه طرفدار محیط زیست GREEN PEACE شده‌ام.

آنها چند وقت به چند وقت برایم Email میزنند و میگویند : فلان نقطه از طبیعت کره زمین در معرض خطر هست و از ما میخواهند که با Email زدن به عاملین خطر جلوی آنها را بگیریم و علاوه بر آن از من میخواهند که به بقیه دوستانم هم این موضوع را بگویم تا تعداد Email ها بیشتر شود.

یکی از موضوعات عمده‌ای که گروه GreenPeace دنبال میکند و به خاطر آن تا به حال Email های زیادی به من فرستاده ، موضوع حفاظت از قطب شمال است. حتما شما در مورد آب شدن یخهای قطب شمال چیزهایی شنیده‌اید.

ایندفعه منطقه خطر ، نزدیک به منطقه‌ای است که ماهی آزادها  ، یعنی همان هایی که در "فیلم مستند بازگشت ماهیان آزاد" نشان داده شد ، برای تخم ریزی به سواحل آن می‌آیند. در زمستان امسال ،  یکی از سکوهای شرکت نفتی Shell به نام Kulluk در راه بازگشت، در اثر طوفان  از مسیر خود خارج شد و نزدیک جزیره Kodiak (جزیره‌ای در آلاسکا با رودخانه هایی ماهی آزاد دار) به گل نشست. این سکو حامل هزاران گالون نفت بود. بعد از تحمل چندین روز طوفان ، در آخر آن را با یدک کش از آنجا بردند. 

 توسط Shell اعلام شده در سال جاری میلادی دیگر در این مناطق حفاری صورت نخواهد گرفت. اما گروه  GreenPeace میخواهد دولت آمریکا را ترغیب کند تا حفاری در قطب شمال را برای همیشه ممنوع اعلام کند.

دلیل اینکه گروهای محیط زیستی خطر نشت نفت را تا این حد جدی و خطرناک میدانند این است که اگر آنجا نفت نشت کند ، به علت آب و هوای بسیار سرد ، آلودگی را نمی توانند کنترل و پاک کنند و طبیعت نمیتواند به حالت اولش برگردد.

 هر کس که میخواد به رئیس جمهور آمریکا یعنی اوباما بگوید که جلوی حفاری شرکت نفتی Shell در قطب شمال را برای همیشه بگیرد، از طریق این لینک مثل من میتواند این کار را بکند:

asked Obama to make Arctic drilling ‘off-limits’ for good

ترجمه متن Email  پیشنهادی توسط GreenPeace برای فرستادن به آقای اوباما:


جناب آقای رئیس جمهور اوباما

شرکت Shell برنامه های سال جاری‌اش را برای حفاری در آبهای قطب شمال در محدوده آلاسکا تعطیل اعلام کرده.

شرکت Shell  تا به حال به عنوان بهترین کمپانی نفتی معروف بوده ، اما لیست بلند اشتباهات و افتضاحات این شرکت در حفاری قطب شمال که تابستان سال گذشته به وقوع پیوست ، یک دلیل روشن بر این مدعا است که حتی بهترین شرکتهای نفتی هم نمیتوانند در قطب شمال موفق شوند.

آقای رئیس جمهور الان موقع مداخله کردن فرارسیده. حفاری در قطب شمال شانس خودش را امتحان کرده. الان زمان آن رسیده که ما اعتیاد خودمان به مصرف سوختهای فسیلی را ترک کنیم و در زمینه انرژیهای پاکی مثل باد و خورشید سرمایه گذاری کنیم.

من از شما می‌خواهم که قدم اول را به سمت انرژی پاک بردارید و حفاری برای نفت در قطب شمال را برای همیشه ممنوع اعلام کنید.  


فیلم مستند "بازگشت ماهیان آزاد"

گرچه آنجا که وقایع این فیلم در آن اتفاق افتاده آمریکاست و باید گفت مرگ بر آمریکا ، ولی ماهیهای آزاد و خرسها که الان در خواب زمستانی هستند، متعلق به زمین ما میباشند. منظورم فیلم مستندTHE GREAT SALMON RUN  : NATURE`S MOST AMAZING EVENTS ساخت BBC است.

این فیلمی که می‌خواهم در موردش صحبت کنم، در مورد کوچ ماهیان آزاد اقیانوس آرام به رودخانه محل تولدشان برای تخم ریزی و همچنین زندگی خرسهای گریزلی است.

پرش ماهیان آزاد از روی آبشار بلند برای رسیدن به بالای رودخانه ، به عقیده خیلی ها از زیباترین مناظر طبیعت است و من هم با آنها موافقم.

این موضوع به علاوه خاطره خوبی که از لحن گفتار یک گوینده فیلم مستند با موضوع تخم گذاری ماهیان آزاد که در بچگی دیده بودم دارم ، مرا بر این داشت که این فیلم را خودم ترجمه کنم و خودم روی آن گویندگی کنم . البته سال 1389 که این فیلم را ترجمه میکردم ، نمیدانستم صدا و سیما هم آن را با نام " رویدادهای بزرگ طبیعت: هجوم عظیم سالمون ها" ترجمه کرده. به هر حال کار ترجمه و صداگذاری چندین ماه طول کشید. همین درگیری چند ماهه من با این فیلم ، موجب شد که من به ورزش شنا علاقه پیدا کنم (خودم را در آب مثل یک ماهی آزاد میبینم). همچنین درک روش حرکت ماهیها در آب خروشان موجب شد که من هم در عبور از عرض رودخانه های خروشان دل را به دریا بزنم و از روش آنها کمک بگیرم .

.

.

ادامه نوشته

مرگ غم‌انگیز 113محیط‌بان و 336شکارچی متخلف در نبود تدبیر

برگرفته از روزنامه همشهری

 

سه‌ماه از شهادت عبدالله یاری به‌دست شکارچیان متخلف نگذشته که چهارشنبه گذشته شکارچی متخلفی در پناهگاه حیات‌وحش قمیشلو (واقع در استان اصفهان) در درگیری با محیط‌بان جان می‌بازد. گویی سناریوی کشتن و کشته شدن در طبیعت ایران تمامی ندارد.

ماجرای شکار و شکارچی و محیط‌بان ماجرای غم‌انگیزی است. گلوله که شلیک می‌شود همیشه حیوان شکار نمی‌شود؛ گاه شکارچی بر خاک می‌افتد و گاه محیط‌بان. فرقی نمی‌کند؛ چه محیط‌بان جان ببازد چه شکارچی، جوانی از دست می‌رود، خانواده‌ای به سوگ می‌نشیند، مادری داغدار می‌شود، زنی بیوه و کودکی یتیم. در این بازی غم‌انگیز بدون برد، محیط‌بان در هر شرایطی بازنده است؛ بکشد گرفتار بند و زندان می‌شود، نکشد خود کشته می‌شود. اکنون با کشته شدن یک شکارچی متخلف دیگر در قمیشلو، شمار شکارچیان متخلفی که جان بر سر شکار نهاده‌اند به 366نفر و تعداد محیط‌بانان شهید هم با شهادت عبدالله یاری به 113نفر رسیده است. اکنون بسیاری می‌پرسند سازمان حفاظت محیط‌زیست و سایر نهادها چه می‌کنند برای پایان دادن به این کشت و کشتارهای ناخواسته؟ و باز می‌پرسند در خلأ تدبیر و درایت مسئولان، محیط‌بانان چقدر باید تاوان بپردازند؟ اسد تقی‌زاده (محیط‌بان یاسوجی) هنوز در بند است و خانواده مجتبی رضایی- جوانی که به‌خاطر همراهی با شکارچیان متخلف قربانی شلیک ناخواسته تقی‌زاده شد - با وجود هزاران درخواست عفو، همچنان لحظه انتقام را به انتظار نشسته‌اند. چه باید کرد با این بلایی که دامنگیر محیط‌زیست کشور شده است؟

این بار در قمیشلو

خبر کشته‌شدن شکارچی متخلف در پناهگاه حیات‌وحش قمیشلو را محمدعلی اینانلو با همشهری در‌میان می‌گذارد. گپی مفصل با او می‌زنم که اخیرا در نوشتاری طولانی با عنوان «آری این چنین است که کشته می‌شوید» عملکرد سازمان حفاظت محیط‌زیست را در زمینه شکار به نقد کشیده است. می‌پرسم این قصه غم‌انگیز کی به پایان می‌رسد؟ می‌گوید: «مادام که تغییری در روند مدیریت محیط طبیعی محیط‌زیست ایجاد نشود نباید انتظار داشته باشیم ماجرای غم‌انگیز مرگ شکارچی متخلف و یا محیط‌بان به پایان برسد».

وی که به گفته خودش تجربه نیم‌قرن حضور در طبیعت را در کوله‌بار زندگی دارد، ادامه می‌دهد: «طبیعت دو ویژگی بارز دارد؛ خشونت و لطافت. براین اساس، تنها درصورتی می‌توان طبیعت را مدیریت کرد که هر دوجنبه آن را درنظر گرفت. نه با داغ و درفش و خشونت صرف می‌توان طبیعت را مدیریت کرد و نه با احساسات لطیف و مسامحه. در این عرصه مدیری موفق است که خاک زیستگاه خورده باشد؛ نمی‌توان پشت میز نشست و امور محیط‌بان و زیستگاه را رتق‌وفتق کرد».

کلامش را قطع نمی‌کنم و او گفته‌‌هایش را پی‌می‌گیرد: «مدیری که یک شب را در منطقه نگذرانده و در عمرش پوتین نپوشیده چگونه می‌تواند برای محیط‌بانی که دوماه، دوماه پایش را از پوتین بیرون نیاورده نسخه مدیریتی بپیچد؟ کسی که می‌خواهد محیط طبیعی را مدیریت کند باید چند ماهی برود در زیستگاه تا با گوشت و پوست و استخوان خود مشکلات محیط‌بانان را لمس کند آن وقت می‌تواند صحنه درگیری یک محیط‌بان با شکارچی متخلف را تجسم کند. می‌فهمد که محیط‌بانی که به‌خاطر گرسنگی اسید لاکتیک‌اش بالا رفته و قند خونش پایین افتاده قدرت تصمیم‌گیری ندارد؛ می‌فهمد این محیط‌بان وقتی با شکارچی متخلف رودرروی هم قرار می‌گیرند قدرت تعقلش را از دست می‌دهد. اصلا قدرت تصمیم‌گیری ندارد این است که بی‌آنکه بداند چه می‌کند به سمت شکارچی شلیک می‌کند.

شکارچی متخلف هم وضعیت مشابهی دارد. او هم از ترس مجازات، از ترس زندان، از ترس از دست دادن زندگی و به‌خاطر فرار از وضعیتی ناگواری که دارد به سمت محیط‌بان شلیک می‌کند. 113محیط‌بان و 366شکارچی متخلف به همین شیوه جان باخته‌اند. این شرایط را مدیری می‌فهمد که حداقل یکی دو‌ماه را در عرصه گذرانده باشد».

اینانلو بی‌آنکه مکث کند ادامه می‌دهد:‌ «مشکل اینجاست که ما می‌خواهیم بی‌آنکه تجربه حضور در زیستگاه را داشته باشیم؛ بی‌آنکه بدانیم چه بر سر محیط‌بان و شکارچی آمده برای آنها قانون وضع کنیم و نسخه بپیچیم. همانطور که گفتم نه با مدیریت احساساتی می‌توان طبیعت را مدیریت کرد نه با داغ و درفش. این چیزی است که من سال‌هاست دارم فریاد می‌زنم. باز هم می‌گویم که این شیوه مدیریت محکوم به شکست است؛ تالی فاسد هم دارد. تالی فاسد آن، همین کشته شدن شکارچیان متخلف و محیط‌بانانی است که هرازگاهی شاهدیم».

او در پی سکوتی کوتاه، به مسئله‌ای فراتر از کشته شدن شکارچیان و محیط‌بانان اشاره می‌کند: «خطرناک‌تر و دردآور از مرگ غم‌انگیز محیط‌بانان و شکارچیان، از دست رفتن جایگاه و منزلت محیط‌زیست نزد عموم مردم است. آنچه اکنون محیط‌زیست را تهدید می‌کند به خطر افتادن جایگاه محیط‌زیست نزد افکارعمومی است به همین دلیل است که من نوعی با 50سال سابقه حضور در طبیعت اگر انتقادی می‌کنم فقط به‌خاطر ارتقای محیط‌زیست و حفظ آن است».

نظرات منتقدان را بشنوید

از او می‌پرسم برای تغییر وضعیت موجود چه باید کرد، می‌گوید: «سازمان باید سعه‌صدر داشته باشد مدیران سازمان باید از حصاری که دور خودشان کشیده‌اند بیرون بیایند باید آدم‌های با تجربه دلسوز را دعوت کنند نظراتشان را جویا شوند و این نظرات را برای رفع مصایب و مشکلاتی که اکنون دامنگیر محیط‌زیست و حیات‌وحش شده به‌کار بندند. من فکر نمی‌کنم هیچ منتقد دلسوزی نظرات خودش را دریغ کند».

او توصیه‌های دیگری هم دارد: «سازمان باید به‌طور حرفه‌ای و توسط افراد حرفه‌ای اطلاع‌رسانی کند. در کنار این اطلاع‌رسانی باید تکثیر و رهاسازی حیوانات را در دستور کار قرار بدهد این تجربه‌ای است که در کشورهای اروپایی با موفقیت همراه بوده است. برای نمونه در اسپانیا سالانه 20میلیون کبک تکثیر و در طبیعت رها می‌شود از این تعداد 18میلیون با مجوز شکار می‌شوند دو میلیون هم در طبیعت باقی می‌مانند بدین‌ترتیب هم معضل شکار حل شده و هم از این طریق سالانه درآمد سرشاری عاید محیط‌زیست اسپانیا می‌شود. من می‌پرسم چرا نباید ما از این تجارب استفاده کنیم؟ اگر تکثیر و رها‌سازی‌ به شیوه علمی و فنی انجام بشود هم سازمان منتفع می‌شود و هم جایی برای شکار غیرمجاز باقی نمی‌ماند.

ولی بی‌توجهی به این مسئله باعث می‌شود هر فاجعه‌ تلخی در عرصه محیط‌زیست اتفاق بیفتد؛ یک روز یک شکارچی، محیط‌بانی را می‌کشد و یک روز یک محیط‌بان به‌دست شکارچی متخلف به قتل می‌رسد. اما این بی‌تدبیری تنها به اینجا ختم نمی‌شود بلکه باعث می‌شود در آینده نزدیک همین چند کل و بز و قوچ و میشی که وجود دارند منقرض شوند». گروه محیط‌زیست فارغ از هرگونه نقد و نظری، گفته‌های اینانلو را منعکس می‌کند با این امید که مسئولان محیط‌زیست مجالی فراهم کنند برای شنیدن نظرات صاحبنظران و منتقدان عرصه شکار و حیات وحش.

تابلو از نوعي دگر

ماهيگيري با... ممنوع

اين عكس رو تو فيسبوك ديدم خيلي جالب بود به نظرم.

به نظر شما چه چيزايي آزاده ؟

دام

ديناميت

سم

..............

قلاب به دستها چي؟

آستارا 91.5.29

 

 صحنه جالي بود.

ماهيهايي كه بی رمق روي آب شناور بودند و مردمي كه به هر نحو ميخواستند سهمي از آنها ببرند......

ادامه نوشته

مرگ ماهی ها در سواحل بندر عباس

هزاران بچه ماهی (گاریز) به دلیل نامعلومی در ساحل بندرعباس تلف شدند.

ادامه نوشته

به کجا چنین شتابان2

در ادامه با عکسهای دیگری از دستاوردهای ما انسانها آشنا میشوید.

ادامه نوشته

مرگ 2 تن ماهي براثر کشند قرمز در چابهار

جام جم آنلاين: رئيس موسسه تحقيقات شيلات ايران خبر داد: پديده کشند قرمز در چابهار در يک مرحله موجب تلفات 2 تني ماهيان شد و اين ماهيان اغلب به صورت نيمه جان در ساحل و دريا وجود داشتند.
 
ادامه نوشته